بسم الله الرحمن الرحیم
خب یکی هم نیست بگه چرا?! واقعا چرا چون می کنید?! بابا محض رضای خدا یک مقدار این مقالات فلسفی و ترجمه ها رو روون تر بنویسید. یک عدد مبتدی اگر بخواد بخونه . دیوونه شدم رسما. اه .
حالا سوای از غرهای بالا، باید بگویم خداجان ممنون. خیلی ممنون. قشنگ صاف گذاشتی توی کاسه ام. انتظار گدا چندتایی پول خرده بود ولی اوستاکریم پول خرد در مرامش نیست. یک یاری درسته گذاشت توی کاسه ام.
می دانید از چه حرف می زنم? از سیب کال پست قبلی صحبت می کنم. سیب کالی که تا نرسید نیافتاد توی کاسه ام. خیلی خوب، درست همان موقع که باید آمد و نشست همان جا. خلاصه که دردسرتان ندهم، کتاب عزیزی که یک عالم این پا و آن پا کرده بودم برای خواندنش، بالاخره گفت بیا، بیا مرا بخوان. مرا خواند و من خواندمش. هوووف. آبان 95 کجا و روزهای پایانی دی ماه 97 کجا. اول کتاب طبق عادتی تاریخ شروع خواندن را نوشته بودم، اما تا همین چند روز پیش نخوانده، ابتر مانده بود توی کتابخانه کوچک.
از چه حرف می زنم? کتاب دغدغه های فرهنگی را می گویم. دلهره و حال های خرابم را شست و رفت. بهترم. کمی بهتر. البته روزهای کتاب به دست خیلی خوب بودم. حالا کم کمک اثرش دارد کم رنگ می شود ولی واقعا بهاری بود در این خزان من.
در این روزها به معجزه دوباره ای برای زنده شدن نیاز دارم. از جنس نگاه اهل بیتانه. نگاهی که دل سرد و سنگی را آب کند باز. منتظرم ذوب بشوم. مثل تابستان سال 90. به همان حد معجزه واجبم. به همان حد بل بیشتر.
التماس دعا
والی الله ترجع الامور .
*صائب تبریزی

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم| که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را*

کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را*

یا لطیف و یا لطیف و یا لطیف، القوی و القوی و القوی

توی ,یک ,کتاب ,کاسه ,خیلی ,ام ,کاسه ام ,توی کاسه ,همان حد ,به همان ,می زنم

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بانک صوتی سخنرانی‌ها و جلسات شورای دانش آموزی زیرپوش یا رکابی تجهیزات پزشکی طرف قرارداد بیمه خوش آمدید فراماسونری در جهان آموزش های کسب و کار تجربیات یک برنامه نویس اندروید گزارشگر کمیته امداد امام خمینی (ره) رستاق