بسم الله الرحمن الرحیم
از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام
آسمان سیرم، زمین خانه را گم کرده ام

نه من از خود، نه کسی از حال من دارد خبر
دل مرا و من دل دیوانه را گم کرده ام

چون سلیمانم که از کف داده ام تاج و نگین
تا ز مستی شیشه و پیمانه را گم کرده ام

از من بی عاقبت، آغاز هستی را مپرس
کز گرانخوابی سر افسانه را گم کرده ام

طفل می گرید چون راه خانه را گم می کند
چون نگریم من که صاحب خانه را گم کرده ام؟

به که در دنبال دل باشم به هر جا می رود
من که صائب کعبه و بتخانه را گم کرده ام

+ و التیام تمام دردهام شدی .
++ باشه دیگه حرفی نمی زنم. اشتباه کردم جز پیش خودش حرفی رو زدم.

پ.ن: غصه هایم را ریختم دور در میان دفتری .

و الی الله ترجع الامور .

*روح الله پیدایی

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم| که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را*

کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را*

یا لطیف و یا لطیف و یا لطیف، القوی و القوی و القوی

گم ,کرده ,ام ,خانه ,الله ,دل ,را گم ,گم کرده ,خانه را ,کرده ام ,و بتخانه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گنجینه موسیقی ماهور فروشگاه آنلاین قشم کِلک پندار cdldownload drkar شرکت سیگما آلدریچ کتابخانه عمومی هشت بهشت شهر جدید گلبهار سفیر گفتمان واحد رودهن - پردیس سلامتی و سرگرمی