379


خدایا مدتی ست هرچه از تو می پرسم می گویی: "برو سراغ او، بشناسش، آدرسم را از او بپرس، دستت را بگذار توی دستش، از عشق او برای بچه ها بگو، یکی از پنجره های دلت را رو به او باز کن، دعایش کن، فرجش را بخواه، در طول روز یادش کن" 
او می گوید: "معلوم است که صدایت را می شنوم؛ فقط لب هایت را تکان بده، من میراث غدیرم، آن ها بچه های من هستند , . های دیگری که توان شنیدن شان را ندارم. حیرانم. سرگشته ام. معلّقم. دعای شدید لازمم.

پ.ن: بزرگی گفتند: "از ایشان بخواهید اگر به اذن خدا قرار است کسی را هدایت کنند، شما را هم سهیم کنند." *ثمره این دعا خیلی شیرین است، اما با خودش دردی دارد .*

 

المستغاث بک یا صاحب امان

 

و الی الله ترجع الامور .

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم| که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را*

کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را*

یا لطیف و یا لطیف و یا لطیف، القوی و القوی و القوی

های ,  ,بچه ,ها ,تو ,کن، ,بزرگی گفتند ,گفتند از ,از ایشان ,ن بزرگی ,پ ن

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معمار خودت باش تحصیل در دانشگاه های معتبر روسیه Science For Free آموزش کسب و کار اینترنتی و بازاریابی آنلاین آگهی خرید و فروش ملک نانسی گردشگری راهنمای نگهداری گیاهان پروتکل درمانی | پرسشنامه | پاورپوینت کافه اپ | دانلود رایگان برنامه های پولی